۲ مطلب در شهریور ۱۴۰۰ ثبت شده است

یه جعبه پر از خاطرات قاطی پاتی..!

از کجا شروع کنم اصلا؟

چی بگم؟

ولی خب بالاخره که باید بنویسمشش پس از همین جا شروع میکنم..ا..اره از همینجا 

*نشستن رو صندلی و زل زدن به پنجره 

خب این چند وقت یه چیزایی افتاد، نه نه چیز نه اتفاق..

کلی اتفاق افتاد که بزرگترینش کرونا بود، مثل یه بمب اتم اومد افتاد وسط خانوادمون 

جوری که این یه هفته یا شایدم ده روز، هممون و عذاب داده زندگی به دو بخش 

قبل کرونا گرفتن و بعد کرونا گرفتن تقسیم شده..

این دوروز از بیکاری تو خونه با مامانم و خواهرم انیمه سینمایی دیدیم

شهر اشباح و قلعه متحرک هاول..

مایل به خوندن ادامه مطلب؟

    • 𝘮𝘪𝘬𝘢𝘴𝘢 ,,
    • دوشنبه ۲۲ شهریور ۰۰

    تو یه معجزه ای..

     

    تو یه ورژن از خودمی که بین این همه آدم پیدات کردم و حالا خنده هات، خندمه و ناراحتیت ناراحتیِ من-

    از کجا شروع کنم؟

    از چی بگم؟

    از اینکه یه روزی کشفت کردم؟بعدش فهمیدم تو دقیقا همونی که میخوام؟ خب باشه شروع میکنم..

    تو خود منی!دقیقا خود من یا شایدم یه معجزه ای؟اره..

    صدرصد تو یه معجزه ای، اومدی تا یه خونه خرابه رو تبدیل به قصر کنی 

    گرچه که خونه خودت هم زیاد وضعش رو به راه نبود

    هنوزم نیست.. دوست دارم برات کافی باشم، بودنم حالت و خوب کنه، حال دلت رو، درست مثل کاری که تو با من میکنی..

    من فهمیدم که حتی اگه همه چیز خراب و داغون باشه با بودن تو خوب میشه ولی وقتایی که نیستی..

    حتی هیچ چیزی نمیگذره، روزا دلگیر میشن ، انتظار ها بدون پایان..

    بدون تو حتی شب هم صبح نمیشه!

    قشنگ ترین شکلی که میشه به کسی دوست داشتن و نشون بدیم، ثابت کردنه 

    ثابت کردن اینکه اون برامون کافیه،برای خوشحالی، برای عشق،آرامش، تکیه کردن، برای پا به پای هم تلاش کردن، برای همه اینا کافیه..

    و من میخوام بهت ثابت کنم تو برای همه چیزم کافی ای..

    • 𝘮𝘪𝘬𝘢𝘴𝘢 ,,
    • جمعه ۵ شهریور ۰۰
    کنار مغازه گلفروشی دستت رو میگیرم. گل میخک صورتی روی لای موهات میزارم. دست هات رو میگیرم و توی چشم هات زل میزنم.
    "نمیزارم هیچوقت تنها بمونی"