۲ مطلب در دی ۱۴۰۰ ثبت شده است

? How do I breathe

سرشو کج کرد و پاهاشو روی تخت سفید رنگ بیمارستان دراز کرد.

به اون زل زده بود

_ مراقب خونه من نبودی..

خنده ریز دندون نمایی کرد و به شوخی گفت

+ تقصیر خودته، انقدر هی باهاش سرد شدی و شکستیش که مریض شد سرگرد

_ ......

یکم که با خودش فکر کرد تازه فهمید چی گفته بود..

_ اگه دستمو رها کنی میوفتم.
+هیچ وقت این کارو نمیکنم
_ حتی اگه یه چاقو تو قلبت فرو کنم...؟
+حتی اگه فرو کنی..

دست های سردشو توی دست های بلند و کشیده اش قفل کرد و با نگاهی که پر از محبت‌ خالص بود دوباره بهش زل زد

+ حتی اگه بهم پشت کنی من از پشت بغلت میکنم، حتی اگه یه روز نگاهت سرد شد من میشم اون جنگلی که توی سرمای نگاهت یخ زده‌ و حتی اگه دیگه دوستم نداشتی من جای دوتاییمون تورو دوست دارم..

 

?How do I live? How do I breathe

When you’re not here I’m suffocating
I wanna feel love, run through my blood
?Tell me is this where I give it all up

..For you I have to risk it all

 

  • نظرات [ ۵ ]
    • 𝘮𝘪𝘬𝘢𝘴𝘢 ,,
    • سه شنبه ۲۸ دی ۰۰

    او می‌گوید با من تماس نگیر اما شما تنهایش نگذارید.

    چی میشد صداهای تو سرم ساکت میشدن؟ ساکته که نه..خفه میشدن.

    احساس بی ارزشی کل وجودمو داره میبلعه و من حتی نمیتونم در این مورد کاری برای نجات خودم بکنم، چرا؟ چون بازم بی ارزشم

    من کیم که بدنم بخواد بخاطر من به خودش زحمت بده و از غده هاش بخواد یه مایع شور حاوی لیزوزوم ترشح کنه؟ یا من کیم که بخوام به مغزم بگم ساکت شه؟

    من کیم که بخوام با نخوابیدن یا خواب زیاد بدنمو اذیت کنم؟ 

    اصلا چرا باید ناراحت بشم؟ چرا حق ناراحت شدن دارم؟ بیخیال بابا 

    کی گفته من ارزش اهمیت دادن دارم؟

    چرا باید کسی بخواد به من اهمیت بده؟ چرا باید کارایی که من میگم و انجام بده؟ کی حرفای یه آدم بی ارزش براش مهمه؟ هیچکس، مطمئنم حتی خدا هم حرفامو میذاره رو x2 تا زودتر تموم شن.

    خیلی وقتا ترسیدم کم حرف بزنم، بد رفتار کنم و ازم رنجوده یا خسته بشه..و هنوزم بهش ادامه میدم. از دست دادنش مرگ خالصه..من حتی توی بی حوصله ترین حالت ممکن خودم حواسم به خسته بودن، یا ناراحت بودن تو‌ هست..

    ولی اخه مگه یه آدم مجازی چقدر تاثیر داره؟ من کل احساسمم و برات بزارم ولی نتونم بغلت کنم حالت خوب میشه؟ نه. گاهی وقتا دلم به حال خودم میسوزه

    انگار یه بیماری واگیر دارم و تو قرنطینه ام، نه میتونم ببینمت نه میتونم لمست کنم

    پس فقط چی میمونه؟ حرف زدن و فکر کردن..

    گاهی وقتا با خودم میگم کاش میشد بجای is tayping میزد ..is craying. یا ..is thinking

    یا مثلا وقتی زنگ میزدی اپراتور پشت تلفن می‌گفت مخاطب مورد نظر در حال دیوانه شدن است

    در حال حاظر مخاطب در بی ارزش ترین و دیوانه ترین حالت ممکن قرار دارد، می‌گوید با من تماس نگیرید اما در دلش منتظر تماس شماست..تنهایش نگذارید..و سه بوق پشت سر هم..

    • 𝘮𝘪𝘬𝘢𝘴𝘢 ,,
    • يكشنبه ۲۶ دی ۰۰
    کنار مغازه گلفروشی دستت رو میگیرم. گل میخک صورتی روی لای موهات میزارم. دست هات رو میگیرم و توی چشم هات زل میزنم.
    "نمیزارم هیچوقت تنها بمونی"