۲ مطلب در آبان ۱۴۰۱ ثبت شده است

-

دو روز تمام نشستم زیست خوندم و هنوز تازه به نصف فصلم نرسیدم تازه یکشنبه ام ازش امتحان دارم.میخواستم نت کالیبمای آهنگ سلطان قلب هارو یاد بگیرم ولی چون کوک کردن لازم داشت یاد نگرفتم.

نشستم شیمی طیف نشری خطی خوندم و کل کادر مدرسه رو به فحش کشیدم که چرا مارو نمیبرن آزمایشگاه، اخه این لعنتیارو باید با آزمایش و تجربه دید.خوبه مثلا بهش میگن علوم تجربی

همه پلی لیستمو پاک کردم و شت، الان نیاز به یه پلی لیست کاملا جدید دارم با آهنگای جدید تر و با ریتم شاد تر وقطعا باید تمام کاورای جونگ کوکو پیدا کنم حتی قدیمی تریناشو.

و شت شت شت شت

این دختره ی بچ.‌..

چشماش که خیلی کیوته و یه حس خاصی میده..خصوصا وقتی ماسک میزنه،مهربون بودنش و این که هی زرت زرت همرو بغل میکنه یا وقتایی که خیلی یهویی بر طبق عادت سرشو رو شونه کسی که کنارشه میزاره..وای

با اینکه ساکت ترین و درونگرا ترین بچه مدرسه محسوب میشم، میخوام بزارمش کنار و حس میکنم شاید موفق شدم.داشتم نقاشی می‌کشیدم و به این فکر افتادم که کاراکتر انیمه ای که جدیدا داره میبینه و روش کراش زده و خیلی راجبش حرف میزنه رو هم براش بکشم. شاید اون جوری مخش زده.. نه چیز..خوشحال تر شد. به هر حال فکر میکنم باید آرزوی داشتن دوست صمیمی ای مثل اونو به گور ببرم

+ اینکه همه چیز برام i don't fucking care عه، خیلی جالبه

++ سعی کن یکم کمتر فشار بخوری

+++امیدوارم فردا پیروز از میدون بیام بیرون

    • 𝘮𝘪𝘬𝘢𝘴𝘢 ,,
    • جمعه ۱۳ آبان ۰۱

    My littel shit bitch~

     هی بچ عزیزم...~

    این پست برای توعه! برای تویی که خیلی بچ و عن تشریف داری..و بشدت هم کصافت هستی..ولی همون عن کصافتی که ملقبه به بچ من-
    با اینکه هیچوقت به عنوان یه بزرگتر بهم احترام نمیزاری=-= با اینکه همیشه حرصم میدی:") با بابت وقتایی که کیوت میشی و دلم میخواد بزارمت لای نون و گاز بزنمت..یا وقتایی که جدی میشی و من ازت بازم حساب نمیبرم غیر از موقعی که تهدید میکنی بلاکم میکنی._. یا حتی وقتایی که غر میزنی...با وجد همه اینها من خالصانه و صادقانه عاشقتم بچ:>
    اشاره نمیکنم به اون کال احمقانه اون سریمون خیلی کم بود بچ:( ولی تقصیر من نیست که زنگ میزنم گوشیتو جواب نمیدی"^"!...که توش مثل خر استرس گرفته بودم..و اشاره نمیکنم به اینکه محو میشی و دلم میخواد از هفت جا پارت کنم..و و و و "^" به هیچکودوم اشاره نمیکنم:")
    وجودت برام ارزشمنده...
    پس وقتی میگ خوبی یعنی تو یه انسان پرفکتی...پس کم Shitنوش جان کن..من نگران معدتم بخدا~
    خیلی خوشحالم که مثل سمج چسبیدم بهت...خیلی خوشحالم که شماره تو گرفتم..خیلی خوشحالم که بعد از اینکه بلاکم کردی از بلاکی دراوردیم xDD خیلی خیلی خوشحالم که تورو کنار خودم دارم...
    دلم برای وات و اون گروهای احمقانه مون تنگ شده..
    دلم برای حرص خوردن سر استیکرات تنگ شده-
    حتی دلم واسه تا نصفه چرت و پرت گوییمون و ترسوندن من تنگ شده">
    تک تک چیزایی که به تو مربوط میشه منو خوشحال میکنه..میخواد از حرص دادنم باشه یا حتی وقتایی که ازت خجالت میکشم-
    امیدوارم به زودی ببینمت..و تو کوتاه تر شده باشی بچ..18 سانت خدایی اختلاف قد زیادیه عننن"^" لطفا کوتاه شو...من دربرابرت خیلی کوتاهمxDD

     

    اره...
    همین:>

    مراقب خودت باش"^" بای~

    +میتونی طبق عادت این پستو پاک کنی بعدا ولی هروقت خواستی قبلش به من اطلاع بده مرسیD:

  • نظرات [ ۱ ]
    • |𝐡𝐚𝐧𝐞𝐮𝐥| ~
    • جمعه ۶ آبان ۰۱
    کنار مغازه گلفروشی دستت رو میگیرم. گل میخک صورتی روی لای موهات میزارم. دست هات رو میگیرم و توی چشم هات زل میزنم.
    "نمیزارم هیچوقت تنها بمونی"